تولیدی

ساخت وبلاگ

تاریخچه صنعت نساجی در ایران

 

برای اگاهی از تاریخ پیدایش صنعت ریسندگی و بافندگی بایستی به همراه باستانشناسان و محققین به درون غارها برویم و از روی اثار بازمانده از قرون و اعصار پیشین و بازیافته های باستانی به واقعیتها و اطلاعاتی دست یابیم . اما افسانه های ملی ایران نیز با همه ابهام و ایهامی که دارند حقایقی را نیز به ما منتقل می کنند. شواهد و قراین موجود حاکی از ان است که صنعت نساجی در حدود ۳۰۰۰سال قبل از میلاد مسیح در ایران شروع شده و نشانه های مربوط به ان ضمن کاوشهای باستان شناسی در شوش به دست امده است. تا زمان روی کار مغولان نساجی همیشه یکی از صنایع پر رونق ایران بوده وبه علت پر مصرف بودنش در همه ادوار تلاش شده است تا کشور ما در زمینه تولید ان حالتی خود کفا داشته باشد و افزون بر این اسناد ومدارکی که موجود است ثابت می کند که در مقطعهایی از تاریخ منسوجات ایرانی جنبه صادراتی قوی هم داشته و قدرتمندان از هر وسیله ای بهره میگرفتند تا صنعت نساجی را رونق بخشند .

پس از حمله مغولان به ایران؛ همپای تغییرات متعددی که در زندگی ایرانیان به وجود امد به دلیل انکه مغولان خراج گذار دولت چین شمالی بودند و اصرار به رواج کالا های چینی در متصرفات خود داشتند منسوجات چینی در ایران رایج شد.به دلیل تنوع رنگ و ارزان بودن قیمت پارچه های چینی مصرف کنندگان استقبال خوبی از انها به عمل اوردند.تولید کنندگان داخلی نیز به جای انکه به بهبود کیفیت تولیدات محصولات خود بپردازند شروع به پایین اوردن قیمت تولیدات خود کردند تا بتوانند از نظر قیمت با بازار انها به رقابت بپردازند و عده ای نیز خواسته یا نا خواسته از گردونه تولید ورقابت خارج شدند.پس از به قدرت رسیدن صفویان با وجودی که تلاش هی گسترده ای برای احیای صنعت نساجی شد.اما به دلیل تغییر روحیه مصرف تولیدات بیشتر به پارچه های گران قیمت نظیر زری،مخمل و پارچه های ابریشمی گران قیمت منحصر شد و کماکان باتوجه به تلاشی که دولت صفویه در جهت گسترش تجارت خارجی داشت پارچه های ارزا قیمت مورد نیاز طبقات عادی اجتماع توسط بازرگانان خارجی از کشورهای دیگر وارد می شد.
در سالهای بعد از سقوط دولت صفویه،کریم خان زند هنگام فرمانروایی خود به فکر احیای صنایع بومی وسنتی کشور ،ازجمله نساجی افتاد و در این رابطه کوشید تا بر خلاف پیشینیان خود که عادت به لباس های تجملی داشتند لباسهای بسیار ساده بپوشد .در دوران بعد از کریمخان زند که امیرکبیر پای بر عرصه مدیریت کشور نهاد ،برحسب معاهده تجارتی که با سایر کشورها بسته شده بود از امدن اجناس انها به ایران جلوگیری نکرد.ولی در عین حال جنس خارجی را مردود می دانست و متاع ولباس مملکت خود را برتن می کرد.قبل از امیرکبیر،لباس سربازها از ماهوت انگلیسی تهیه می شد ولی برای تعالی رشد و توسعه داخلی دستور داد که لباس نظامیان از چوفای پشمین مازندران تهیه شود. در زمان امیرکبیر شالهای دستی کرمانی به قدری عالی بافته می شد که با شالهای کشمیری رقابت میکرد.در ان زمان سردوشی های نظامیان را از اتریش می اوردند،که یک روز یک سردوش زیبا توسط یک خانم به نام بانو خورشید دوخته شد به قصر امیر رسد و ایشان ان را پسندیدند و ان را مورد نشویق قرار دادند واعلام کردند که امتیاز تهیه سردوش را به مدت۵سال به این خانم واگذار نمایند.وی دستور داد برای او کارگاه و ابزار کار ایجاد شود و شاگردان زیاد در خدمت او بگمارند تا سردوشی های مورد نیاز ارتش را تهیه کند.در زمینه نساجی کارهای بسیاربزرگی انجام داد که از ان جمله ایجاد صنایع نوین در ایران بوده است در زمینه نساجی یک کارخانه بزرگ نخریسی و یک کارخانه بزرگ چلواربافی در تهران و چند کارخانه حریر بافی در کاشان و یک کارخانه ریسندگی در ساری راه انداری نمود.
زمانی که سیدداوود جان برای استخدام تعدادی معلم به اتریش رفته بود،خطاب به وی نامه ای نوشت:ماهوت زیاد به مصرف لباس های ایرانی می رسد ولازم است که ماهوتسازی را از اهالی اینجا یاد بگیرند تا این صنعت در ایران نیز مستحکم شود و جایگاه خودش را پیدا کند.لذا۲نفرماهوت ساز بسیار ماهر که ماهوت بسیار خوب بسازند معرفی شوند و نمونه ای نیز از اسباب و الات کارخانه ماهوت سازی را با خود بیاورند که اینجا ساخته شده و مشغول ماهوت سازی می شوند .
امیر در این دوران دستور داد به جای شال کشمیری که سود حاصله به جیب دیگران عاید می شود شالی ببافند که منصوب به امیر نمایند واهل کرمان شالی بافتند که قیمت ان به طاقه ای یکصدوشصت تومان رسید و طاقه شال معمول ومتداول چیزی درحدود سی یا چهل تومان قیمت داشت.
زمامداری امیرکبیر بسیار اندک وکوتاه بود،که این مساله باعث شد نه تنها راه او ناتمام ماند بلکه انچه رشنه بود نیز پنبه شد .چرا که بعد از رحلت امیرکبیر دیگر به ان ترتیب کار نمی کردند وشال نمی بافتند. این مساله باعث شد که سیل واردات منسوجات به طرف بازارها سرازیر شود و برای انکه حداقل توانسته باشند حمایتی از صنعت نساجی داخلی داشته باشد.،در جلسه مجلس شورای ملی طرحی اریه شد که در ان کارمندان دولت موظف شدند هر چه برای لباس خود تهیه می نمایند از منسوجات و مصنوعات داخلی و وطنی باشد. در مساعی این طرح استفاده از منسوجات داخلی برای دوخت لباس نظامیان کارکنان شهرداری و دانش اموزان مدارس به مرحله اجرا گذاشته شد این طرح طی سالهای متمادی و تاسال۱۳۳۷نیز ضعف وقوت داشت اما پس از سال۱۳۴۲حمایت از صنایع داخلی بطور کل به دست فراموشی سپرده شد و اگرچه تلاشها و کوشش هایی در این رابطه به عمل امد تا شعار ایرانی جنس ایرانی بخر را بر سرزبانها بیاندازند اما حرکت حالتی فرمایشی و مقطعی داشت و انچنان که لازم بود از ان پیگیری به عمل نیامد لذا نتایج محسوسی از این طرح به دست نیامد.در کتاب معروف ایران از اغاز تا اسلام به تالیف پروفسور گیریشمن دانشمند وایران شناس معروف،ابراز شده است تاریخ هجاری نقوشی که به۳۰۰۰سال قبل از نیلاد مسیح می رسد وپادشاه لولوبی که یکی از حکام بخر ایران بوده است با لباس کوتاه بر تن و کلاهی مدور برسر نشان میدهد،به این معناست که در ان زمان از پیدایش فن ریسندگی و بافندگی زمانی دراز شاید چیزی حدود چند هزار سال گذشته بود. بی شک بافته های اولیه به صورت شالی بردوش افکنده می شد و با بند یا چیزی شبیه طناب در ناحیه کمر بسته می شد کما اینکه هم اکنون هم در بیت قبایل غیرمتمدن و بدوی افریقا تنپوشی به همین شکل رواج دارد که عموما یک اندازه و یک شکل است و دوخت در ان نقش عمده ای ندارد . همچنین وجود پرز و شرابه بر لباس مذکور نشان می دهد که تنوع در بافت پارچه و تفکیک پارچه به نوع پشمی وغیر پشمی وهمچنین به کارگرفتن تزیینات مخصوص (شرابعه) در ان زمین معمول بوده است به همین جهت کاملا می توان پذیرفت که صنعت نساجی و پوشاک در ان محدوده زمانی،عمد نسبتا جوانی را پشت سر گذاشته و به مرحل کمال رسیده بود.بلاخص کوتاهی و بلندی لباس ها را می توان به عنوان نوعی مد اختصتصی پذیرفت و همین مساله نیز به نوبه خود گویای واقعیت تکامل در امر بافندگی پوشاک است . با همه این تفاسیر می توان نتیجه گرفت که که اغاز کار ریسندگی و بافندگی در ایران به حدود هشت تا ده هزارسال قبل از میلاد مسیح بر می گردد.
همچنین میتوان به کشفیات سیلک بر روی ظروف گلی بدست امده که تصویر پروفسور گیریشمن قدمت انرا به پیش زا قرن هشتم قبل از میلاد مسیح تخمین می زند.در مورد تصویر انسان نقش شده بر روی ظروف گلی پیدا شده ودر سیلک در کتاب ایران از اغاز تا اسلام توضیحاتی داده شده است،که تصویر انسان بر روی ظروف گلی قدیمی تر از یونان است که نیم رخ انسانی را در قرن هشتم قبل از میلاد نشان می دهد.این دانشمند در تعریف نقوش حک شده بر روی ظروف گلی سیلک می نویسد :در ظروف سیلک تصاویری از مردان که پیاده می جنگند و دارای کلاه خود و نیم تنه کوتاه وچسبان هستند نقش شده و همچنین بر روی یک مهراستوانه ای نیز تصویر جنگاوری بر پشت اسب منقوش است کهبا غولی می جنگد.وکفشهای نوک بر گشته پوشیده است.
دانشمند دیگر ایران شناس بنام رنه گووسه نیز بیان می کند که لباس های مردم اولیه ایران بیشتراز مجسمهایی شناخته می شود که در حفاری های مختلف پیدا شده ونوع لباس را مشخص کرده است.قدیمیترین مجسمه ی انسانی در فلات ایران پیدا شده است،این مجسمه کوچک بوده و متعلق به ۴۲۰۰سال قبل از میلاد مسیح می باشد لباس این مجسمهدر کاشان به دست امده است.این لباس از پارچه ای است که به صورت لنگ و کمر بسته شده است.وجوداین پارچه خود دلیل ان است که ساکنین ان روزگار فلات ایران از پوست حیوانات به طور طبیعی استفاده نمی کردند بلکه از پشم پارچه هایی می بافتند .
در غار کمربندی در نزدیکی بهشهر (مازندران)وسایلی بدست امده است که قدمت ان به چیزی حدود ۶۰۰۰هزار سال قبل از میلاد مسیح بر می گردد این وسایل نشان می دهد که ریسندگی نخ از پشم گوسفند و موی بز در ان زمان متداول بوده است .
اولین پارچه ی بافته شده در ایران به ۴۰۰۰هزار سال قبل از میلاد مسیح بر می گردد که در حفاریات شوش بدست امده است از یک تیغه ی مسی که با سفال های عهد اول در شوش بدست امده است که معلوم می کند که در دوره ی تمدن شوش (۴۵۰۰سال قبل از میلاد مسیح)بافتن پارچه معمول بود و فن پارچه بافی یا توجه به ظرافت پارچه ها کمال را طی کرده بود و قسمت هایی از این قطعه پارچه هم اکنون در موزه های لووروبافلو موجود است .
از یک میله فلزی در تپه حصار دامغان با اثار دیگری متعلق به ۳۰۰۰سال قبل از میلاد به دست امده است که این میله مخصوص ریسندگی بوده و نخ های نازک با ان می تابیدند. این میله نشانه پیشرفت ریسندگی در ان زمان می باشد . اخیرا نیز ایران در کشفیات خود که فسمتی از ان روشنگر دوران ما قبل از اریایی است بقایای دوک هاو سنگ هایی به دست امده است که نشان میدهد رسندگی در دوره ی افسانه ای ایران معمول بوده است و اسباب و لوازم داشته است.درحدود۲۷۰۰سال پیش از میلاد مسیح بافندگی ظریفتر در فلات ایران معمول شد و ظرافت پارچه های این دوره به خوبی می تواند به ما ثابت کند که دوره نسبتا طولانی بافندگی به منظور پوشانیدن تن به پایان رسیده و ابتکار و ذوق بیش از احتیاج رواج پیدا کرده بود.
بدین ترتیب از روی اکتشافات قابل استناد تاریخی و باتوجه به انچه از نوشنه های محققین و تحقیقات و ایران شناسان نقل شده است می توان پذیرفت که در ان دوران انسانهایی بوده اند که به فن ریسندگی وبافندگی دست پیدا کردند و از این فن بهره برده اند که این مساله از حدود۱۰هزارسال پیش از میلاد مسیح بوده است .در ان زمان از پشم گوسفند و بز برای بافتن پارچه استفاده می کردند.
همچنین سیری اجمالی در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی نشان می دهد که پیشدادیان نخستین ایرانیانی بوده اند که کار ریسندگی و بافندگی و خاصه دوخت به انان منسوب بوده است.با استناد به بحث باستانی ایرانی به این واقعیت تردیدی نیست که رشتن نخ از پشم حیوانات و بافتن پارچه و فراهم اوردن فرش از پشم ونخ از زمان پادشاهان پیشدادی در ایران معمول گردیده و به این ترتیب راه کمال را طی کرده است. نویسندگان کتابهای تاریخ طبری و نوروزنامه بر این مساله متفق القول هستند که پیشدادیان سراغاز بافندگی و پوشاک بوده اند.
اولین کارخانه در زمینه نساجی پشمی با حمایت دولت و همکاری بخش خصوصی در سال۱۳۰۴تاسیس گردید.متعاقب ان شهرهای یزد،کرمان وکاشان و استانهای خراسان،مازندران،گیلان . اذربایجان نیز دارای کارخانجات مختلف صنعتی نساجی شدند. قبل از جنگ جهانی دوم حدود۴کارخانه نساجی در رشته های مختلف پنبه،پشم،ابریشم وکنف در کشور مشغول به فعالیت بودند که تولید انها به حدود ۶۰میلیون متر در سال می رسید.از مجموعه کارخانجات این دوره ۴واحد با سرمایه دولت تاسیس گردیده بود.انگیزه اصلی این کار،صنعتی کردن کشور و گسترش صنایع نساجی و ترغیب و تشویق سرمایه داران بخش خصوصی به فعالیت جهت ایجاد واحدهای ریسندگی و بافندگی در این دوره بود .رشد صنایع نساجی در سال های ۱۳۲۰تا۱۳۳۲به اوج خودش رسید و به همین جهت پارچه های خارجی در بازار ایران جولانگاهی یافتند.و ارز فراوانی را از مرز خارج کردند .
صنعت نساجی در دوران جنگ جهانی دوم با شکلات عدیده ای روبرو بود. از قبیل فرسودگی ماشین الات ،کمبود قطعات یدکی،عدم امکان ورود لوازم یدکی و مواد اولیه مورد نیاز ،مسایل کارگران وغیره از عمده این مشکلات بود ‍؛با اینکه درامدهای سر شاری عاید صاحبان کارخانه ها می گردید ،اما سرمایه گذاری و اصلاح وتوسعه لازم در این صنعت به عمل نیامد. علی رغم مشکلاتی که از لحاظ کاهش منابع ارزی و سرمایه های عمومی در طول برنامه عمرانی اول متوجه صنایع نساجی شد و بخش خصوصی پابپای اقدامات درستبه ترمیم نقایص و اصلاح ماشین الات پرداخت،تا جاییکه وضع کارخانه های موجود با یک تغییر و تحول اساسی روبرو گردید و کارخانه های نساجی پنبه ای از۳۰واحدبه۴۱واحد ئ تعداد دوک های ریسندگی و ماشین های بافندگی به ترتیب تا ۳۳۵۸۴و۴۴۳۷واحد افزایش یافت.
قبل اجرای برنامه عمرانی اول در کشور کارخانه های دولتی پارچه بافی که در سطح کشور مشغول به فعالیت بودند عبارت بودند از:کارخانه نساجی بهشهر،کارخانه حریر چالوس،کارخانه گونی بافی قایمشهر وکارخانه نساجی قایمشهر .قبل از انقلاب به دنبال بررسی هایی که صورت گرفت کارخانه چیت سازی تهران نیز با سرمایه دولت و با ظرفیتی معادل ۱۰۰۰۰دوک ریسندگی و۳۰۴دستگاه ماشین بافندگی تاسیس شد و به این ترتیب تعدادکارخانه های دولتی به ۵ واحد رسید این مساله در طول اجدای برنامه اول بود.در برنامه عمرانی دوم قبل از انقلاب با دیگر توسعه صنایع نساجی مورد توجه قرار گرفت.در اغاز این برنامه که در سال۱۳۳۴بود اعتباری به مبلغ ۳میلیارد ریال به این منظور اختصاص داده شد.از محل این اعتبار نوسازی کارخانجات نساجی بهشهر و قایمشهر انجام گردید و تولید ۲واحد نامبرده به این ترتیب از ۵میلیون متر و۱۷میلیون متربه۲۴میلیون متر و۳۰میلیون متر در سال افزایش یافت و متعاقب ان این اقدام با سرمایه گذاری مجدد حجم منسوجات تولیدی کارخانه چیت تهران نیز از۵میلیون متر به۳۶میلیون متر رسید و کارخانه جدیدی با ظرفیت ۲۵میلیون متر تولید سالیانه در قایمشهر تاسیس شد.کارخانه گونی بافی دیگری نیز با ظزفیت تولید ۷میلیون متر در همدان تاسیس گردید.در پایان برنامه دوم مذکور جمعا ۷۵کارخانه بافندگی پنبه ،الیاف مصنوعی ،پشم ،ابریشم و کنف در نقاط مختلف کشور موجود بود. لیکن همه انها در طول برنامه کار فعالیت نداشتند به این معنی که گروهی تعطیل و گروهی نیز با ظرفیت جزیی مشغول به کار بوده اند .
در پایان برنامه دوم بحث تولید در مقایسه با ابتدای برنامه به میزا ن قابل توجه ای افزایش یافت.یعنی تولید پارچه های نخی از ۶۲میلیون متر تولید محصولات کنفی از ۲۰۰۰هزار تن به دو برابر رسید .از سال ۱۳۱۴به بعد تولید منسوجات پشمی ونخی سیر صعودی داشت تا انجا که در سال ۱۳۴۵ایران از ورود پارچه های نخی بینیاز شد و در همین سال دو سوم پارچه های پشمی و پتوی مورد نیاز مردم از طریق منابع داخلی و یک سوم بقیه از خارج تامین گردید.در سال۱۳۴۸جمعا ۱۱کارخانه با سرمایه ای معادل ۸/۱۴۴۵میلیون ریال ایجاد گردید که از این مبلق ۵/۹۳۳میلیون ریال صرف تهیه ماشین الات شدونیز تعداد ۸۲۶نفردر واحدهای مذکور اشتغال یافتند.طی این سال ها ۶۲کارخانه بزرگ نخی و۱۵کارخانه پشم بافی در نقاط مختلف کشور کار فعال انجام می دادند.تعداد خیلی زیادی نیز واحد های نساجی نخی وپشمی کوچک بودند که در کشور فعالیت داشتند که بیشتر انها در اصفهان و تهران و یزد استقرار داشتند.
از مهمترین نکات دیگر در این دوره اموزش کارگران شاغل و ایجاد مدارس حرفه ای و دانشکده های مخصوص این رشته که در مورد دوم دانشکده صنعتی امیر کبیر (پلی تکنیک تهران)ربایت در شمار مهمترین مرکز اموزش صنایع نساجی به خصوص رنگرزی به حساب آورد.

 

com.تولیدی.www

تولیدی...
ما را در سایت تولیدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : داودی tolidy24 بازدید : 52 تاريخ : يکشنبه 11 خرداد 1393 ساعت: 17:48

صنعت پوشاک در ایران باستان

 

نخستین ابزار ریسندگی در نزدیکی بهشهر در غار کمربند پیدا شده‌است که مربوط به ۷۰۰۰ سال پیش از میلاد میسح است. در ناحیه سه گابی کردستان از درون تابوتهای سفالین محتوی اجساد کودکان شواهد باستان‌شناختی دربارهٔ منسوجات مربوط به هزارهٔ پنجم پیش از میلاد بدست آمده‌است. در تپه سیلک، آینه‌ای پیدا شده‌است که رشته‌هایی از کتان روی آن دیده‌می‌شود. همچنین در کهن‌ترین بخش شهر شوش، سوزنی سوراخ‌دار یافت شده‌است. افزون بر آن دو سر نیزه پیدا شده که از نقوش پارچه‌هایی پوشیده شده بودند که متعلق به ۳۵۰۰تا ۳۰۰۰پیش از میلاد هستند. شاید جالب باشد که اسکندر مقدونی هنگامی که ایران را فتح کرده بود، لباس ایرانی می‌پوشید.

 

com.تولیدی.www

تولیدی...
ما را در سایت تولیدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : داودی tolidy24 بازدید : 79 تاريخ : يکشنبه 11 خرداد 1393 ساعت: 17:46

نگاهی به تاريخچه توليد لبنيات در جهان

 

داستان شير
نگاهی به تاريخچه توليد لبنيات در جهان
كشاورزاني كه قريب به ۶ هزار سال قبل در انگلستان زندگي مي كردند نيز همانند انسان هاي امروزي از گاو و گوسفند و ساير چرا كنندگان به خاطر ارزش اقتصادي آنها نگهداري مي كردند. تجزيه و تحليل شيميايي صورت گرفته بر روي بقاياي ظروف سفالي يافت شده در ۱۴ منطقه قديمي در انگلستان اين نظريه ديرين شناختي كه كشاورزان اوليه از گاو و گوسفندان نه تنها به خاطر گوشت شان بلكه همچنين به خاطر محصولات لبني آنها نگهداري مي كردند را تقويت مي كند.

در جديدترين تحقيقات صورت گرفته به سرپرستي متخصص شيمي ريچارد ايورشد (R.Evershed) از دانشگاه بريستول انگلستان از تكنيك طيف سنجي جرمي كه اخيراً ابداع شده بود براي تشخيص چربي هاي شير باقيمانده در ظروف سفالي قديمي استفاده شد. لازم به ذكر است كه قدمت اين ظروف سفالي به ۱۵۰۰ تا ۶ هزار سال قبل باز مي گردد.

سباستين پاين (S.Payne) ديرين شناس و همكار ايورشد در اين تحقيق، از موسسه اينگليش هريتيج (English Heritage) در لندن مي گويد: «اين نخستين بار است كه به شواهد عيني از استفاده شير توسط انسان در زماني كه كشاورزي در انگلستان آغاز شد، برخورد مي كنيم. كشاورزي در انگلستان، قريب به ۶ هزار سال قبل آغاز و روز به روز توسعه يافت.» اينگليش هريتيج، يك آژانس دولتي بوده و تمامي تحقيقات ديرين شناختي صورت گرفته در انگلستان را مورد حمايت خود قرار مي دهد. اين يافته ها كه در شماره ۱۸ فوريه خلاصه مقالات آكادمي ملي علوم آمده است به خوبي نشان مي دهد كه تعداد زيادي از اين ظروف زماني حاوي شير يا محصولات لبني ديگر بوده اند. به گفته پاين: «با توجه به بررسي هاي صورت گرفته نمي توان اظهار داشت كه انسان هاي ماقبل تاريخ واقعاً شير مي خورده اند و يا اينكه آن را به محصولاتي چون پنير و كره تبديل مي كرده اند.»

تعدادي از ديرين شناسان معتقدند كه پس از گذشت چندين هزار سال از كشاورزي، شير راه خود را به رژيم غذايي انسان باز كرد و علت اين مسئله را نيز در لاكتوز، قند موجود در شير كه گهگاهي نيز موجب واكنش هاي آلرژيك مي شود، مي دانند. طبق اين نظريه، پاين گمان مي كند كه احتمالاً كشاورزان اوليه انگلستان از شير براي توليد محصولات لبني كم لاكتوز استفاده مي كرده اند، حداقل تا زماني كه تحمل گسترده زيستي به قند كشف شد اين طور بوده است.

ايورشد و هم دانشگاهي هاي او بيش از ۹۵۰ تكه ظرف سفالي يافت شده در ميان بقاياي روستا هاي دوران نوسنگي، برتر و آهن انگلستان را مورد بررسي قرار دادند. نمونه هاي بسيار كوچكي از اين ظروف زيرزميني دفن شده و پس از تجزيه شدن و به صورت پودر درآمدن با استفاده از متدي كه مقادير ايزوتوپ هاي مختلف كربن را شناسايي مي كند مورد بررسي قرار گرفتند. چربي هاي موجود در شير نسبت معيني از ايزوتوپ هاي كربن را نشان مي دهند و اين نسبت از نسبتي كه چربي گوشت نشان مي دهد كاملاً متفاوت است.اندور شرات (A.Sherratt) ديرين شناس از دانشگاه آكسفورد انگلستان مي گويد: «مدت ها بود كه در يافتن روشي براي جست وجوي بررسي مواد غذايي مورد استفاده توسط انسان هاي ماقبل تاريخ بوديم. تكنيك شيميايي استفاده شده توسط ايورشد كار را براي ما راحت كرد و مي شود گفت كه در حال حاضر يك قدم جلوتر از گذشته هستيم.»

تعداد زيادي از تكه هاي ظروف سفالي يافت شده در مناطقي كه توسط تيم تحقيقاتي ايورشد مورد بررسي قرار گرفت _ در واقع ظروف سفالي متعلق به ۳ منطقه بسيار قديمي _ حاوي بقايايي از چربي شير بود. به نظر مي رسد حتي نخستين كشاورزان انگليسي نيز توانسته بودند از انواع مختلفي از فعاليت هاي كشاورزي همچون اهلي كردن حيوانات، كشت محصولات و توليد لبنيات بهره بگيرند.

پيتر بوگاكي (P.Bogucki) از دانشگاه پرينستون معتقد است اطلاعات شيميايي جديد زمينه را براي تحقيقات دانشمندان هموار ساخته و به آنها اين اجازه را مي دهد كه ظروف سفالي بسيار قديمي يافت شده در اروپاي مركزي را در جست وجوي بقاياي چربي شير مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار دهند. سرنخ هايي كه دلالت بر توليد لبنيات در اين مناطق دارد شامل كشف استخوان هاي متعلق به گاو و گوسفند هاي بالغ ماده و صافي هاي سفالي مورد استفاده در توليد پنير است.در حال حاضر ايورشد، پاين و شرات ظروف سفالي يافت شده در ۱۲ منطقه ماقبل تاريخ واقع در جنوب شرقي اروپا، تركيه و خاورميانه را در جست وجوي باقيمانده هاي چربي شير مورد بررسي قرار داده اند. پاين معتقد است كه كشاورزان خاورميانه حداقل از ۷ هزار سال قبل از حيوانات خانگي بهره مي گرفته اند فعاليت هاي مختلف كشاورزي به تدريج در اين ناحيه توسعه يافته و در ادامه به عنوان يك پكيج به اروپا انتشار يافته است.به اعتقاد شرات، اكنون بسيار زود است نتيجه گيري كنيم كه توليد لبنيات و مصرف شير در كجا آغاز و چگونه از آنجا به نواحي ديگر گسترش يافت.داستان شير مبهم و در عين حال بسيار جذاب و جالب توجه است.

 

com.تولیدی.www

تولیدی...
ما را در سایت تولیدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : داودی tolidy24 بازدید : 59 تاريخ : يکشنبه 11 خرداد 1393 ساعت: 17:42

تاريخچه توليد سيمان


شايد قرن‌ها پيش در يك اطراق‌گاه گروهي، انسان‌هاي عصر حجر، روي تخته سنگي آهكي، آتشي برپا كرده و از گرماي آن غرق تفكرات خويش بودند كه ناگهان رگبار باران رشته آن تفكرات را قطع و آنها را وادار به فرار به زير سايباني مي‌كند.
در اثر آب باران آتش خاموش شده و سنگ داغ در اثر بارش باران خيس شده و بلافاصله متلاشي و تبديل به پودري سفيد مي‌شود. پس از روزها يا هفته‌ها كه افراد گروه به اطراقگاه خود باز مي‌گردند ملاحظه مي‌كنند كه سنگي نوظهور متولد شده است. احتمالاً كشف ملات آهكي به همين سادگي صورت گرفته است و مطالعات تاريخي و باستاني بيانگر اين مطلب است كه ريشه و سابقه توليد سيمان (سيمان طبيعي) از نظر تاريخي با توليد آهك همزمان مي‌باشد.
فنيقي‌ها در حدود 1000 ق.م، يوناني‌ها 200 ق.م. و رومي‌ها 100 ق.م. قادر به تهيه مصالحي بودند كه با آب سخت مي‌شده است. بناهاي تاريخي بسيار قديمي همچون اهرام ثلاثه مصر مؤيد اين نكته هستند كه بشر از ازمنة قديم برخي ملات‌ها را به خوبي مي‌شناخته است. مصري‌ها از ملات سنگ گچ ناخالص پخته شده در حالي استفاده مي‌كرده‌اند كه سنگ آهك فراواني در زير پا داشتند. استفاده سنگ آهك تكليس شده (ملات آهكي) در دوران تمدن يونان و روم رواج داشته و آن را يا به صورت خالص و يا به صورت مخلوطي از شيره آهك با شن و ماسه و سنگ شكسته و يا خاكستر آتشفشان استفاده مي‌كرده‌اند.
مطالعات تاريخي نشان مي‌دهد كه ايرانيان نيز قادر به تهيه ملات‌هاي آبي بوده‌اند كه توانايي تحمل فشار و حفظ انسجام خود را در مجاورت آب نيز حفظ مي‌كرده است. آثار باقيمانده‌اي مانند سدها و پل‌هاي عظيم در نقاط مختلف ايران همچون «سد ايزدخواست» كه اولين سد قوسي جهان است، «سد كرخه» و «سد شادروان» مسلم مي‌سازد كه ايراني‌ها از خيلي قديم خواص هيدروليك آهك را مي‌شناخته‌اند.
پختن آهك را رومي‌ها از يوناني‌ها و يوناني‌ها از ايرانيان فرا گرفتند. زيرا قديمي‌ترين ملات آهكي در ايران پيدا شده است. آشوري‌ها و بابلي‌ها بناهاي خود را با گل و سنگ گچ و آجر و ملات گل يا قير مي‌ساخته‌اند.
چيني‌ها هم پختن سنگ آهك را مي‌دانستند و در ساختن برج‌هاي ديوار چين كه حدود 2000 سال پيش ساخته شده است، از ملات آهكي استفاده كرده‌اند اما ملات‌هاي ايران خيلي قديمي‌تر از آن زمان‌ها است.
اقوام ساكن در شمال خليج فارس از نوعي ساروج استفاده كرده‌اند كه داراي خواص هيدروليكي جالب و مقاومت بالايي بوده است. معروف‌ترين اين ساروج‌ها ساروج خمير است كه در بندر خمير تهيه مي‌گرديد. هنوز تاسيسات بندري ساخته شده با اين نوع ملات در نقاطي از بندر لنگه و بندر بوشهر پابرجا هستند.


تاريخ علم سيمان:
قرون 18 و 19 زمان كشف بسياري از پديده‌ها بود و توجه زيادي به پديده‌هاي علمي و طبيعي توسط دانشمندان و محققين مي‌شد. يكي از پديده‌هايي كه مورد توجه زيادي بود گيرش و سخت شدن ملات‌ها بود. از جمله اين مواد، خواص هيدورليكي ملات‌ها بود كه در سال 1756 توسط «جان اسميتون» انگليسي كشف گرديد.
نامبرده به خواص مهم تركيبات موجود در خاك رس، گيرش هيدروليك و خاصيت سخت شدن اين تركيبات پي برد. اين اكتشاف در پي تحقيقات او براي ربودن جايزه مسابقه‌اي بود كه تحت عنوان بهترين ملات جهت تجديد بناي «فانوس دريايي ادي استون» مطرح شده بود و اسميتون طي تحقيقات خود متوجه شد كه بهترين ملات از پختن نوعي سنگ آهك به دست مي‌آيد كه در آن مخلوط سنگ، مقداري خاك رس نيز وجود داشته باشد. دنبال كردن اين كشف توسط آقايان هيگينز و پاركر سرنخ اكتشافات بعدي بود تا اينكه اولين اقدام بشر در زمينه تهيه مخلوط مصنوعي از سنگ آهك و خاك رس براي تهيه سيمان آبي به نام آقاي ويكت فرانسوي ثبت شد. اما نهايتاً افتخار نهايي نصيب آجرچين انگليسي به نام جوزف اسپيدين شد. او موفق شد از پختن مخلوطي از سنگ آهك و خاك رس (به نسبت متفاوت و به صورت دوغاب) در درجه حرارت بالا به نوعي آهك آبي فوق‌العاده جالب دست يابد كه نام آن را سيمان پرتلند گذاشت و در 21 اكتبر 1824 سيمان ساخته شده خود را به ثبت رسانده و لوح تقدير از جرج چهارم دريافت دارد.
علت اين نامگذاري هوشيارانه شباهت خيلي زياد رنگ آن با نوعي سنگ آهك موجود در جزيره پرتلند انگليس است. سيمان ساخته شده او واقعاً بهتر و عالي‌تر از تمام سيمان‌هاي قبلي بوده و داراي مقاومت بيشتري بود. به همين علت از آن در ساخت پارلمان جديد انگلستان كه از سال 1840 تا 1852 طول كشيد، استفاده گرديد. بدين ترتيب بشر وارد عصر توليد صنعتي سيمان شد و براي اولين بار در تاريخ صنعتي، نخستين مؤسسه استاندارد توليد توسط توليدكنندگان سيمان در كشور آلمان به وجود آمد؛ لذا سيمان اولين محصول صنعتي است كه داراي استاندارد توليد شده است.
توليد صنعتي سيمان پرتلند از اوايل قرن 19 با كوره‌هاي داراي 5تن ظرفيت در هفته كه كاملاً شبيه به كوره‌هاي آهك‌پزي بوده شروع و به مرور هماهنگ با افزايش تقاضا براي اين كالاي معجزه‌گر ابداعاتي در ساختمان كوره‌ها و نحوة توليد صورت گرفت. بالاخره با ابداع كوره‌هاي دوار، قدم عظيمي در جهت پاسخگويي به بازار مصرف برداشته شد. ثمره 80 سال كار و استفاده از تكنولوژي دوار سيمان منتهي به ساخت كوره‌هايي با ظرفيت 100.000 تن كلينكر در روز شده است. اكنون هزاران كوره در كليه نقاط دنيا هر جا كه معادن سنگ آهك و خاك‌رس وجود داشته باشد، مشغول به توليد سيمان است.


تاريخ توليد سيمان در ايران:
اينكه از چه تاريخي مصرف سيمان در ايران باب شده است چندان مشخص نيست ولي آنچه كه مسلم است ورود سيمان به ايران توسط بيگانگان بوده است كه از آن براي ساختن بناهايي نظير كليساها و سفارتخانه‌ها و تاسيسات بندري استفاده شده است.
با شروع قرن 14 هجري شمسي سرعت گسترش كارهاي زيربنايي، همزمان با تحولات صنعتي جهاني آنچنان گسترده است كه كيفيت و كميت محصولات سنتي ساختماني جواب‌گوي نيازها نبوده است و خصوصاً با شروع احداث راه‌آهن سراسري ضرورت استفاده از سيمان جهت ساختمان پل‌ها و تونل‌ها و ايستگاه‌ها كاملاً محسوس‌تر گشت.
از آنجايي كه سيمان كالايي ارزان قيمت و سنگين وزن است و مصرف آن وقتي مقرون به صرفه است كه محل توليد و مصرف، حتي‌الامكان نزديك به يكديگر باشند، لذا پس از مدتي كه سيمان وارد مي‌شد تصميم بر اين شد كه با توجه به وفور مواد اوليه سيمان در ايران، از محل عوايد حاصل از قند و شكر اقدام به تاسيس يك كارخانه 100تني (روزانه) سيمان بشود. در سال 1310 اين تصميم شروع به عمل شده و مطالعات اوليه زمين‌شناسي منجر به انتخاب محلي واقع در 7 كيلومتري جنوب تهران آن زمان و در كنار كوه بي‌بي‌شهربانو گرديد. كار احداث اين واحد با سرمايه 8 ميليون ريالي در بهمن‌ماه 1312 به پايان رسيده و بلافاصله بهره‌برداري از آن آغاز گرديد. (تقريباً 50 سال پس از ژاپن، 60 سال پس از آمريكا، 70 سال پس از آلمان و 100 سال بعد از انگليس).
با گذشت زمان و فزوني تقاضا براي اين محصول، نياز به كارخانه‌هاي ديگر معلوم و آشكار شد. لذا در تاريخ 1314 كارخانه ديگري با ظرفيت روزانه 200 تن خريداري و در سال 1315 در جوار كارخانه قبلي عمليات ساختماني آن شروع و در سال 1316 بهره‌برداري از واحد دوم آغاز شد. شايد لزومي به گفتن ندارد كه ركن اصلي هر بنايي سيمان و خواص معجزه‌آساي آن مي‌باشد و هيچ سازه و بنايي بدون وجود سيمان قابل تصور هم نيست.


سيمان خاكستري:
سيمان‌ها مواد چسبنده‌اي هستند كه قابليت چسباندن ذرات را به يكديگر و به وجود آوردن جسم يكپارچه از ذرات متشكله را دارند. اين تعريف از سيمان داراي آنچنان جامعيتي است كه مي‌تواند شامل انواع چسب‌ها از جمله چسب‌هاي مايع كه در چسبانيدن قطعات سنگ يا فلزات به يكديگر به كار مي‌روند، نيز بشود. لذا مقصود ما از سيمان در اينجا آن نوعي است كه داراي ريشه آهكي باشد.
سيمان گردي است نرم، جاذب آب و چسباننده خرده‌سنگ‌ها كه اساساً مركب از تركيبات پخته شده و گداخته شده اكسيد كلسيم با اكسيد سيليس، اكسيد آلومينيوم و اكسيد آهن است. ملات اين گرد قادر است به مرور در مجاورت هوا يا در زير آب سخت شده و در زير آب ضمن داشتن ثبات حجم، مقاومت خود را نيز حفظ نمايد و در فاصله 28 روز در زير آب ماندن داراي حداقل مقاومت 250 كيلوگرم بر سانتيمتر مربع گردد.
به طور كلي مواد اوليه‌اي كه براي تهيه سيمان به كار مي‌رود از منابع طبيعي (معدني) تهيه مي‌گردد. براي تامين اين تركيبات در درجه اول از سنگ آهك با درصد بالا و در درجه دوم از خاك رس كه داراي مقدار كمي آهك ولي مقادير قابل ملاحظه‌اي اكسيدهاي سيليس و آلومينيوم و آهن مي‌باشد، استفاده مي‌گردد. براي تنظيم دقيق‌تر مواد اوليه از مواد اصلاح كننده مثل آهن و سنگ سيليس و غيره نيز استفاده مي‌گردد.


سيمان سفيد:
سيمان سفيد در سال 1887 ميلادي براي اولين بار توسط كمپاني لافارژ فرانسوي تهيه و به بازار عرضه گرديد سپس به علت استقبالي كه از آن به عمل آمد و تقاضا براي آن روز به روز افزايش يافت، كشورهاي ديگر در صدد ساخت آن برآمدند كه از جمله مي‌توان به آمريكا در سال 1907، آلمان 1908، ژاپن 1920 و انگلستان 1929 اشاره كرد.
تهيه سيمان سفيد احتياج به تكنولوژي پيچيده‌تري نسبت به خاكستري دارد و كشورهاي غير صنعتي به ندرت توانسته‌اند آن را توليد كنند. در ايران براي اولين بار در سال 1342 كارخانه سيمان دماوند با تبديل كوره 100 تني سيمان خاكستري شروع به ساخت سيمان سفيد نمود. پس از آن به علت افزايش تقاضا، كوره دوم آن نيز در سال 1350 اقدام به توليد سيمان نمود و در حال حاضر اين كارخانه و كارخانجات سيمان‌هاي سفيد تبريز، ساوه، اروميه سيمان سفيد به بازار عرضه مي‌نمايند كه بخشي از اين توليد به خارج از كشور صادر مي‌شود.
در سيمان سفيد به جاي خاك رس از كائولن استفاده مي‌كنند، زيرا يكي از علل رنگ سيمان خاكستري ناشي از حضور آهن در تركيبات رس است و چون كائولن فاقد (مقدار بسيار اندك) آهن مي‌باشد در نتيجه كلينكر توليدي تقريباً سفيد رنگ است (سبز روشن مغز پسته‌اي) و از طرفي پروسه توليد چنان است كه اجازه اكسيد شدن مجدد را به آهن نمي‌دهد در نتيجه به بالا رفتن ميزان سفيدي كمك مي‌نمايد.
از موادي كه مي‌توانند سفيدي سيمان را خراب كرده و جذابيت بازار آن را كاهش دهند مي‌توان از تيتانيوم و منگنز نام برد. نهايتاً به علت نوع پروسس و نرمي بسيار بالاتر سيمان سفيد، بتن حاصل از سيمان سفيد، مقاومت‌هاي بسيار بالاتري نسبت به سيمان خاكستري دارد كه خود مزيتي بزرگ به حساب مي‌آيد.

 

com.تولیدی.www

تولیدی...
ما را در سایت تولیدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : داودی tolidy24 بازدید : 51 تاريخ : يکشنبه 11 خرداد 1393 ساعت: 17:40

    
 
 


مقدمه

بطور کلی دو انقلاب در ابتدا وانتهاي قرن بيستم در شیوه تولید کالا در جهان رخ داد. انقلاب آغازين هماناظهور توليد انبوه و پايان عصر توليد دستي است، - که عده ای آن را نقطه عطف مهندسی صنایع محسوب می کنند.- و انقلاب پاياني نیز ظهورنگرش ناب در عرصه تولید و خاتمه يافتن عصر توليد انبوه می باشد .

پس از جنگ جهاني اول هنري فورد( ونیز پس از او آلفرد اسلون مدير جنرال موتورز) توليدات صنعتي جهان را ازشیوه توليد دستي كه شركتهاي اروپايي رواج داده بودند، در آورده و به عصرتوليد انبوه كشاند. مبنا و اساس کار فورد در طرحریزی تولید انبوه، سیستم تقسیم کار بود، که پیش از او توسط ایلایویدنی دانشمند هموطنش در سال1815 مطرح شده بود، ولی او توانست به این سیستم شکلی سازمان یافته بخشد، وپدر تقسیم کار لقب گیرد. باترويج اين شيوه توليد، در تمام صنايع آمریکا،این شیوه رهبر جديد شيوه هاي توليدي گرديد و صنعت خودروسازي موتور و قلب تپنده اقتصاد اين كشور شد. در همين راستا، پيتر دراكر در سال 1946 لقب صنعت صنعتها رابه صنعت خودروسازي اطلاق كرد.

توليد ناب نیز در سالهاي پاياني جنگ جهاني دوم توسط تااي چي اوهنو درشركت خودروسازي تويوتا در ژاپن مطرح گرديد. بحث توليد ناب در سال 1990توسط جيمز ووماك و همكارانش از دانشگاه MITدر قالب يك كار تحقيقي با عنوان ماشيني كه جهان را تغيير داد منتشرگرديد. او و همكارانش توليد ناب را تقريبا به عنوان تركيبي از مدل توليدسنتي (FORD)و كنترل اجتماعي در محيط توليد ژاپني مي شناسند.و در سرتاسر کتاب می کوشندتا جوابی مناسب برای این سوال بیابند که: چگونه می توان یک سازمان آلوده به تولید انبوه را ناب کرد؟

اکنون پس از بیان مقدمه ای ازچگونگی تکامل شیوه های تولید، از تولید دستی تا تولید ناب، به تعریف و ذکربرخی ویژگی های هر یک از این شیوه ها پرداخته، تا با این شیوه های تولید ومشخصا شیوه تولید ناب بیشتر آشنا شویم.



تولید دستی:

توليدگر دستي از كارگران بسيار ماهر و ابزارهاي ساده اما انعطاف پذير استفاده مي كند تا دقيقاآنچه را بسازد كه مشتري ميخواهد. يعني يك واحد در يك زمان . از
ضعفهاي توليد دستي اين است كه قيمت محصول بالا بوده و در صورت افزايش حجم توليد، قيمت پايين نمي آيد. امروزه در مورد ماهواره ها و سفينه هاي فضايي
كه برجسته ترين توليدات دستي هستند همين مشكل وجود دارد .



توليد انبوه:

توليدگر انبوه در طراحي محصولاتاز متخصصان ماهر استفاده مي كند، اما اين محصولات توسط كارگران غيرماهرساخته مي شوند كه ماشين آلات گران و تك منظوره راهدايت مي كنند. اينمحصولات همشكل ماشيني ، در حجم بسيار بالا توليد مي شوند. ازآنجا كه توليدمحصول جديد محتاج تغيير كل سيستم است ، بسي گرانتر از محصول قبلي خواهدشد. از اين رو توليد كننده انبوه تا جايي كه ممكن باشد، از نوآوري در طرح خودداري مي كند. در نتيجه اينكه محصول ، به قيمت از دست رفتن تنوع و بهدليل وجود روشهاي كاري كه براي كاركنان كسالت بار است ، ارزانتر در اختيارخريدار قرار مي گيرد.

( یکی از دلایل غیر قابل رقابت بودن کالاهای ساخت داخل با کالاهایمشابه خارجی ، قیمت نسبتا بالای آنهاست که دلیل آن عدم استفاده از
تکنولوژی برتر – دستگاههای گران قیمت- و در نتیجه تیراژ پایین آنها میباشد، که به نظر می رسد این مطلب یکی از پایه ای ترین مسائل در شکل گیری
تولید انبوه بوده است.)



تولید ناب:

اما تولید ناب، اگر بخواهیمتعریف ساده و قابل فهمی از تولید ناب داشته باشیم، باید بگویم در اصل تولید ناب تلفیقی از تولید دستی و تولید انبوه است. به شکلی که انعطاف پذیری در تولید را از تولید دستی و قیمت ارزان کالای تولید شده را ازتولید انبوه ، وام می گیرد.



تاریخچه ای از چگونگی پیدایش نگرش ناب:

زادگاه توليد ناب در شركت تويوتا در جزيره ناگويا در ژاپن است . خانواده تويوتادر صنعت ماشين آلات نساجي فعال بودند و در دهه 1930 به دليل نيازشديد دولت ژاپن

شركت مذكور وارد صنعت وسايل نقليه موتوري گرديد . درآن سالها اين شركت بامشكلاتي از قبيل بازار داخلي كوچك ، نيروي كار ثابت ،فقدان سرمايه كافي و رقباي خارجي علاقه مند به بازار ژاپن روبرو بود.

درهمین زمان آیجی تویوتا با مهندس شرکت تایچی اوهونو برای الگوبرداری از شیوه تولید صنعت اتومبیل سازیآمریکا به این کشور سفر کرده واز شركت اتومبيل سازي فورد بازديد به عمل آوردند و نهايتا به اين نتيجه رسيدند كه اصول توليد انبوه قابليت پياده سازي در ژاپن را نداردو اين سيستم پر از مودا (در زبان ژاپنی به معنای اتلاف ) است. برهمین اساس آنها شیوه جدیدیدرتولید را ایجاد کردند که بعدها تولید ناب نام گرفت.

بطور کلی تولید ناب یک فلسفهتولیدی است که زمان تدارک بین سفارش مشتری و ارسال محصولات یا قطعات را بااز بین بردن انواع اتلاف ها کوتاه میکند. از این رو باید پیش از هر چیزدیگر با انواع اتلاف ها و یا به بیان ژاپنی انواع موداها، آشنا شد.



7+1 نوع از اتلاف ها:

1. تولید اضافی و بیش از دریافت تقاضا overproduction که هم شامل زمان می شود و هم مقدار؛ یعنی تولیدی بیش از نیاز مشتری و زودتر از سفارش او.

2. تاخیر ها و انتظارات؛ که شامل انتظار افراد برای ماشینها، مواد اولیه، ابزار ، نگهداری و ... و نیز انتظار ماشین ها برای افراد،ابزار ، مواد خام و... می باشد.

3. حمل و نقل غیر ضروری مواد

4. پردازش بیش از حد قطعات به خاطر طراحی ضعیف ابزار یا قطعه؛ over processing

5. موجودیها؛ inventories که شامل: مواد اولیه ، نیم ساخته، محصول و در نهایتا کالای در راه است.

در عرصه تولید ناب بسیار سخن ازکاهش موجودیها برای شناسایی دقیق مشکلات و نواقص راه تولید است. چراکهموجودی زیاد می تواند بسیاری از عیوب و مشکلات تولید را را پنهان کند.

6. حرکات غیر ضروری کارکنان؛ هر حرکتی از کارکنان و ماشین آلات ، که برافزایش ارزش کالای تولیدی اثری نداشته باشد.

7. تولیدات معیوب defective production که متشکل از انواع ضایعات و دورانداختنی ها در جریان تولید، دوباره کاری ها و برگشت مشتریان است.

7+1- طراحی ناقص؛ طرحی که نیاز های مشتری را در نظر نمی گیرد.

-البته این مورد آخر جزء موداهای اصلی نبوده و ممکن است درصورت مراجعه به منابع مختلف آن را مشاهده نکنید،چراکه این مورد، اخیراٌ و در جریان کنفرانس تولید ناب در آمریکای شمالی دراکتبر 2003 به موداهای دیگر پیوست، به همین جهت است که مستقلا به عنوانهشتمین مودا از آن یاد نمی شود.-

اصول تفکر ناب:

1. تعیین ارزش محصول از دیدگاه مشتری value

2. شناسایی جریان ارزش محصول value stream



اگر بخواهیم فعالیت های یک موسسه را بر اساس جریان ارزش تقسیم بندی کنیم به تقسیم بندی زیر نایل خواهیم گشت:

• فعالیت هایی که آشکارا ارزش آفرینند.

• فعالیت هایی که ارزش آفرین نیستند، ولی اجتناب ناپذیرند یعنی در صورت حذف در روند تولید اثر می گذارند.

• فعالیت هایی که هیچ ارزشی نمی افرینند و براحتی می توان آنها را حذف کرد.

نهایتاٌ باید توجه داشت که در کل حرکت تولید باید به سمتی برود که تماماٌ ارزش باشد.



اما جریان ارزش خود به سه بعد دیگر نیز قابل تقسیم است:

• بعد فیزیکی یا تولید؛ که از مواد اولیه شروع شده و به تولید محصول می رسد.

• بعد برنامه ریزی یا زمانبندی ؛ که از سفارش گیری شروع شده و به تحویل می رسد.

• بعد طراحی و مهندسی ؛ که یک فکر اولیه شروع شده و به نمونه اولیه می رسد.



3. ایجاد حرکت بدون وقفه flow

4. ایجاد امکان کشش در زنجیر pull

5. کمال perfection

اما همان گونه که گفته شد یکی ازویژگی های متفاوت تولید ناب ، بکارگیری سیستم تولید کششی در آن است.سیستمی که اوهونو از یک سوپرمارکت بزرگ در آمریکا الهام گرفت.

انواع تولید از نظر عرضه و تقاضا:

1- تولید کششی: تولیدی است که انجام فعالیت در آن برمبنای تقاضای مشتریان صورت می گیرد.

2- تولید فشاری: تولیدی است که انجام فعالیت در آن بر مبنای پیش بینی تقاضا توسط عرضه کنندگان صورت می گیرد.

اما کاربرد مفهوم کشش در یک کارگاه بدین صورت است: که هر ایستگاه مشتری ایستگاه قبلی است.


• به این سیستم، سیستم کششی و کانبان گفته می شود که یکی از راهکارهای تولید ناب در ساخت محصول است.

سیستم کششی و کانبان: به کمک اینسیستم تولید آبشاری و دستورات توزیع، از فعالیت های پایین دستی تا بالادستی انجام می شود. تامین کنندگان بالا دستی تا زمانیکه از مشتریان پاییندستی یک علامت نیاز دریافت نکنند، تولید نمی کنند و جریان با استفاده ازسیستم کانبان کنترل می شود.

راهکارهای تولید ناب در ساخت محصول:

• 5s ؛ پنج قدم برای سازماندهی محل کار و استاندارد سازی که همگی در زبان ژاپنی با حرف s شروع می شوند.

که به مرتب سازی، به ترتیب چیدن ، تمیز کردن، استانداردسازی و نگهداری ترجمه می شوند.

• منابع منعطف Flexible resource

• ساخت سلولی cellular manufacturing:

هدف ایجاد جریان یک تکه ارتباطاتو مرتب کردن فیزیکی مراحل فرایند دستی و ماشینی است، به صورتیکه موثرترینترکیب را داشته باشد. همچنین به حداکثر رساندن ارزش افزوده با حداقلتلفات، هدف دیگری است که برای این منظور در نظر گرفته می شود.

• آماده سازی سریع Quick set up

• نگهداری و تعمیرات بهره ور فراگیر TMP

این راهبرد تعمیرات، کارایی کلی تجهیزات را به حداکثر می رساند.

• کنترل دیداریVisual Control:

کنترل دیداری همه ابزارها، قطعات،فعالیت های تولیدی و شاخص های مورد نظر بطوریکه هرکسی را شامل شود، میتواند به درک وضعیت سیستم به عنوان یک کل کمک کند.

• کانبان Kanban

• دسته های تولید کوچک Small Lot Production

• کیفیت در منبع quality at the source

و مواردی دیگر از قبیل : گروه گرایی، کاهش اندازه بسته ها، نقطه استفاده از انبار،درست به موقع Just In Time، ضد خطا poka-yoke، اتوماسیون jidoka و بهبود مستمر.

 



اهداف تولید ناب:

اما برخی از اهداف تولید ناب عبارتند از:

1- موجودی صفر zero-inventory

2 – ضايعات صفر zero- defection

3- زمان آماده سازی صفر

4 – حمل و نقل صفر

5 –از کارافتادگی ماشين آلات صفر

6 – ليدتايم صفر (زمان تدارک بین سفارش مشتری تا ارسال محصولات ویا قطعات) zero lead time
 



نتیجه گیری:

امروزه برای یک رقابت سالم و موفقدر اقتصاد، لازم است که اگر از رقبای جهانی بهتر نیستید، لااقل به خوبی هریک از آنها باشید. این فقط در مورد کیفیت صادق نیست، بلکه در مورد قیمتها، سفارش، فرایند جابجایی، راه اندازی پاسخگویی و دیگر زمان های چرخه نیزصادق است.

تولید ناب در اموری نظیر کارگروهی، یادگیری و آموزش مداوم، تولید سلولی و تعمیرات و نگهداری جامعتاکید دارد. از این رو می تواند از هر دو راهکار تدریجی و جهشی برای پیشرفت استفاده کند.

مهمترين ركن يك سيستم ناب ،ارتباط با مشتريان است كه كه فروشندگان شركت ناب باايجاد يك سيستم اطلاعاتي دقيق در صدد ايجاد يك رابطه بين كارخانه و مشتريان هستند به نحوي كه كارخانه بتواند نيازهاي مختلف مشتريان را دقيقا شناسايي كرده و باخلق يك محصول مناسب نيازهاي مشتريان بخشهاي مختلف بازار را پاسخ دهد. بنابراين در توليد ناب همه اجزاي سيستم به شكلي مطلوب منتفع مي شوند.

 

com.تولیدی.www
 

تولیدی...
ما را در سایت تولیدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : داودی tolidy24 بازدید : 64 تاريخ : يکشنبه 11 خرداد 1393 ساعت: 17:38